♡Kdrama blog♡

دلباخته ی پارک بوگوم هستم🎀....و این وبلاگ پیشکشی هست به چشمان آسمانی وی😂😂

در چند قدمی او p²

خیلی ممنون از حمایت هاتون برای پارت قبل ... امیدوارم حمایت های این پارت هم مثل قبلی ( یا حتی بیشتر ) باشه ..

بدو بریم ادامه ...

پارت ۲ : 

" دو روز بعد " 

از زبان زویی : 

داشتم به کارام رسیدگی میکردم که لرزش گوشیم رو حس کردم آجوشی بود ...

+ بله ، آجوشی ؟

-کسی که میخواستی رو پیدا کردم 

+ خیلی ازتون ممنونم 

- اسمش جین هان سوک هست . تک فرزنده و خانواده ی خاصی نداره . یک کارآگاه تازه کاره و با چیز هایی که ازش شنیدم ؛ قابل اعتماده 

+ ولی من باید ببینمش تا حضوری اطلاعات پرونده رو بهش بگم ...

- نگران اون نباش ... فردا شب ساعت ۹ اون جاست 

+ چطوری میتونم لطفتون رو جبران کنم ؟ 

- اگر کمکی خواستی دریغ نکن 

" روز بعد ساعت ۳۰ : ۱۹ " 

طبق گفته ی آقای کیم اون پسره ۱.۵ ساعت دیگه میرسه پس باید کم کم برم دنبالش ...

" فرودگاه " 

در حال نگاه کردن آدماهایی که از گیت سئول به نیویورک بیرون می اومدن ؛ بودم که دست کسی روی شونه ام نشست ...

- خانم لی ؟ 

+ درسته ... و اگر شما من رو میشناسین یعنی ...

- بله ، جین هان سوک هستم و از آشنایی باهاتون خوشحالم 

( و دستش رو جلو اورد )

+ منم همین طور ( و دستش رو فشردم ) حتما سفر طولانیتون باعث خستگیتون شده پس لطفا برید استراحت کنید و فردا به آدرسی که براتون میفرستم بیاین تا همکاریمون رو به طور رسمی شروع کنیم ...

" فردا صبح ، کافه " 

+ خوش اومدین ...

- دیر رسیدم ؟ 

+ نه من هم همین الان رسیدم

پیشخدمت : چی سفارش میدین ؟ 

+ من امریکانو میخوام 

- و من هم ... آیس کافی لطفا 

پیشخدمت : چیز دیگه ای هم میخواین ؟ 

- نه ممنون 

+ خوب انگلیسی حرف میزنین 

- چون میدونستم یک روزی گذرم به اینور ها میفته حسابی تمرین کردم ( با لبخند  )

+ خب بگذریم ... آجوشی چقدر بهتون درباره شغل من و کاری که باید بکنین بهتون گفته ؟ 

- من میدونم که شغل شما چیه و داستان از چه قراره 

+ چرا اینقدر رمزی حرف میزنین ؟ مگه به غیر از من و شما کس دیگه ای اینجا کره ای بلده ؟ 

- من همیشه همه ی احتمالات حتی با درصد کم رو هم در نظر میگیرم ...

+ درسته ...دیگه چی ؟ 

- میدونم که باید براتون اطلاعات جمع کنم 

+ فقط اگر بخوای پشت تلفن یا با پیامک بهم اطلاعات رو بدی خیلی ریسک بالایی داره ... برای همین هر چند هفته یک بار میای اینجا و اطلاعات رو حضوری بهم میدی ؛ نگران هم نباش تمام هزینه هات در آمریکا و هزینه ی رفت و آمدت به عهده سازمان ماست ...مشکلی که نداری ؟

-  نه .... فقط میشه یک سوال نسبتا شخصی ازتون بپرسم ؟ 

+ بپرسین ولی قول نمیدم جواب بدم 

- چرا خودتون شخصا نمیاین کره تا به همه چیز رسیدگی کنین ؟ چون تا جایی که من از آقای کیم شنیدم ؛ شما کره ای / آمریکایی هستین و توی کره به دنیا اومدین ؛ درسته ؟ 

اصلا انتظار چنین سوالی رو نداشتم ... همه اتفاقات گذشته توی ذهنم مرور شد و ... ( با تکون دادم سرم افکارم رو از سرم بیرون کردم ) 

+ درسته ولی یک اتفاقی اونجا برام افتاد که فکر نکنم حالا حالا بخوام برگردم ...

- ببخشید نباید فضولی میکردم ...

+ مشکلی نیست ... راستی کی بر میگردین ؟ 

- فردا شب 

+ به عنوان اولین مامورتت ازتون میخوام تا ربط بین شرکت EL که در نیوروک شعبه داره و شعبه ی دیگه ای که در سئول وجود داره و پیدا کنین ... همین طور درباره ی مقدار سود و ضرر سرمایه گذار های شرکت ها هم اطلاعات به دست بیارین و دفعه ی بعدی که همدیگه رو می بینیم میشه ... ۱۱ .۹. ۲۰۲۴ ... مشکلی ندارین ؟ 

- نه ولی اگر خبر مهمی بود چطوری بهتون بگم ؟ 

+ با کد مورس ... از آقای کیم کمک بخواه و با کد مورس اطلاعات رو برام بفرست 

" همان شب " 

توی راه برگشت به خونه بودم که حس کردم صدای گوشیم رو شنیدم ؛ پیامک اومده بود : 

  " پات رو از گلیمت دراز تر نکن ؛ لی زویی "

 

 

- خب این هم از این پارت ... امیدوارم که خوب بوده باشه ...به نظرتون چه اتفاقی قراره بیفته ؟ خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم و حمایت فراموش نشه 🥰

 

 

 

 

 

 

S.Z
1404/6/15
08:56
2 نظر