♡Kdrama blog♡

دلباخته ی پارک بوگوم هستم🎀....و این وبلاگ پیشکشی هست به چشمان آسمانی وی😂😂

در چند قدمی او p¹

سلام دوباره 👋

این رمان نوشته خودمه ( البته با کمک خیلی کم یکی از دوستام)...

چون اولین باره که رمان مینویسم ممکنه خیلی خوب نباشه ولی ممنون میشم اگر حمایت کنین و بهم انرژی بدین 🥰

حالا بدون هیچ حرفی بیاین ادامه مطلب 

 

 

پارت ۱ : 

+ با من کاری داشتین ، رییس ؟

- ما تصمیم داریم تا پرونده رو به شخص دیگه ای واگذار کنیم 

+ چرا ؟ میشه دلیلش رو بهم بگین ؟ 

- ببین خانم لی ... این پرونده حدود ۱ ماه هست که دست شماست ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدین ....

+ من داشتم به نتیجه های خوبی میرسیدم 

- چند روز پیش هم همین حرف رو زدین .

+ لطفا یک فرصت دیگه بهم بدین ؛ قول میدم نا امیدتون نکنم...

- فرصت دوباره ؟ تو این مدت به قول خودت فرصت دوباره چی کار میخوای بکنی که توی این ۱ ماه نکردی ؟ 

+از اونجایی که یک سر این پرونده به کره ربط داره ؛ نیاز به یکی دارم که از اونجا برام اطلاعات بفرسته ...

- چرا خودت نمیری ؟

+ چوت اگر من برم ؛ کسی نیست که اینجا رو نظارت کنه یا اگر هم باشه من توی این سازمان به کسی اعتماد ندارم 

- پس به یک غریبه ی کره ای اعتماد داری ؟

+ میدونین که پدر من قبل از مهاجرتمون به آمریکا توی کره دادستان بوده ؛ پس همکار هاش میتونن آدم قابل اعتمادی رو بهم معرفی کنن ، قربان ...

- مثل اینکه قرار نیست حرف تغییر کنه ... باشه از همین امروز ۲ ماه وقت داری ولی اگر موفق نشی ...

+ نا امیدتون نمی کنم ؛ قربان 

چند ساعت بعد : 

+ سلام ... آقای کیم ؟ 

- بله ، شما ؟ 

+ من زویی لی هستم . دختر همکار سابقتون لی سوک وو

- اوه ... زویی ... خیلی وقت بود خبری ازت نداشتم ، فکر کنم از بعد فوت بابات ... ولی چی باعث شده این موقع و اینطوری بهم زنگ بزنی ؟ 

+ به کمکتون نیاز دارم ، آجوشی ( = در زبان کره ای به معنی مرد بالای ۴۰ سال است )

- چه کمکی ازم بر میاد ؟ 

+ پدرم قبل از مرگش میگفت که خیلی بهتون اعتماد داره پس منم میخوام بهتون اعتماد کنم 

- راحت باش ...

+ ببینین ... راستش من به عنوان یک مامور CIA  ( = سازمان اطلاعات آمریکا )یک پرونده ای رو بررسی میکنم که درباره ی یک شرکت کاغذی توی آمریکاس که توی کره هم فعالیت داره ، من به تنهایی نمیتونم که از اینجا به همه چیز رسیدگی کنم و بنا به دلایلی هم نمیتونم برگردم کره پس به کسی نیاز دارم که بتونه برام اطلاعات بیاره و هر از چند گاهی هم بتونه بیاد نیویورک . میتونین چنین کسی رو برام پیدا کنین ؟ حداکثر تا ۳ روز دیگه ؟ 

- سعی خودم رو میکنم ...

+ ممنونم 

 

 

 

و تمام ...

- لطفا درباره این پارت نظر بدین و حمایت کنین ❤

میدونم که کوتاه بود ولی از پارت بعد با توجه به حمایت هاتون مقدار پارت طولانی تری میدم ...

و لطفا بگین نظرتون درباره رمانم چیه ؟ و قلمم چطوره ؟ 

راستی ... 

ژانر این رمان عاشقانه - معمایی هست پس اگر این ژانر رو دوست دارین ؛ ادامه رمان من رو هم هر چند کم دوست خواهید داشت 

 

S.Z
1404/6/12
18:43
4 نظر